او در اظهارنظر جداگانهای در روزهای گذشته از کاملا هریس به عنوان گزینهای که میتواند رئیسجمهور بعدی امریکا باشد، نام برد. به نظر میآید که ترور ترامپ، نه فقط دلهرهها و ترس از احتمال یک درگیری داخلی در ایالات متحده را افزایش داده، بلکه بایدن و اطرافیانش را نیز به این نتیجه رساند که در مقابل ترامپ بعد از دوپینگ با ترور و پامپ سیاسی غیرمنتظرهاش، راهی جز یافتن گزینه جدید وجود نخواهد داشت، البته اگر بایدن فرتوت راضی به کنارهگیری و جایگزین یک دموکرات باشد. اما ترور ترامپ فقط در ایالات متحده منجر به یک زلزله سیاسی نشد. اروپاییها بعد از اعلام نظرسنجیهای جدید به طرز چشمگیری در تکاپو هستند تا خود را برای یک مواجهه سخت با ترامپ آماده کنند. آنها معتقدند آمدن ترامپ به قدرت، از دو جهت موازانه های موجود را بر هم خواهد زد. نکته اول حجم تجارت اروپا و ایالات متحده است که با وضع تعرفه از سوی ترامپ همانگونه که در دوره قبل ریاست جمهوری او زمزمه می شد آسیب پذیری اقتصادی اروپا را بالا خواهد برد و نکته بدیهی و بسیار پر اهمیت برای اروپاییهاست که آنها را در مقابله با پوتین در جنگ اوکراین به تنگناهای اقتصادی و سیاسی خواهد کشاند.ترامپ و معاون او «ونس» به کرات گفتهاند هزینههای جنگ اوکراین را نباید ایالات متحده بدهد. از سوی دیگر ترامپ به عنوان یک شعار تبلیغاتی اعلام کرده است که در روزهای اول ریاستجمهوری خود تکلیف جنگ اوکراین را مشخص خواهد کرد، البته این تعیین تکلیف به منزله خالی کردن صحنه تقابل با روسیه خواهد بود که میز مذاکره و چانهزنی اروپا با روسیه را نیز به صورت جانبه به سود پوتین تغییر میدهد.
هزینههای جنگ اوکراین
پیروزی ترامپ در موضوع اوکراین تبدیل به یک تراژدی برای اتحادیه اروپا خواهد شد، چرا که فشارهای امنیتی و دفاعی بر اروپا افزایش مییابد. ترامپ این موضوع را تکرار میکند که اعضای ناتو باید هزینههای دفاعی خود را که برابر با ۲ درصد تولید ناخالص داخلی آنهاست برآورده کنند که این میزان با هزینههای ۱.۷۵ درصدی این اتحادیه فاصله دارد.
این در حالی است که او ممکن است کمکهای خود به اوکراین را قطع کند، چراکه او و معاونش از حزب جمهوریخواه معتقدند ایالات متحده نباید هزینه جنگی را بدهد که اروپاییها با آن دست و پنجه نرم میکنند. آمریکا در حال حاضر سالانه حدود ۴۰ میلیارد یورو (یا ۰.۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا) برای حمایت از اوکراین اختصاص میدهد. در نتیجه، برآورده کردن نیاز به هزینههای دفاعی ۲ درصدی تولید ناخالص داخلی ناتو و جبران کاهش احتمالی کمکهای نظامی آمریکا میتواند سالانه معادل ۰.۵ درصد تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا هزینه داشته باشد.
سختگیریهای تجاری و آسیب اقتصادهای بزرگ اروپایی
وابستگی اروپا به اقتصاد بزرگ ایالات متحده هم هزینه داشته و هم فایده. در دوران بایدن روابط تجاری اروپا و آمریکا زیر سایه اتحاد راهبردی در مسائل سیاسی و نظامی باعث شد، اروپاییها در یک دوره کوتاه بعد از شکست ترامپ نفس عمیقی بکشند. اما ظهور دوباره او دردسرهای زیادی را به همراه خواهد داشت. صادرات اتحادیه اروپا به آمریکا از ۲۰۲.۹ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۰ به ۳۸۴.۴ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۹ رسید که حاکی از رشد بیش از ۸۹ درصدی است. با این حال، واردات این اتحادیه از آمریکا در این مدت از ۱۴۲.۱ به ۲۳۲.۶ میلیارد یورو رسیده و تنها ۶۳.۶ درصد افزایش یافت.ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۲۰ به عنوان مقصد اصلی صادرات اتحادیه اروپا وارد کننده ۱۸ درصد مجموع صادرات این اتحادیه بوده و در مقابل، پس از چین دومین صادر کننده به مقصد اتحادیه اروپا بوده و سهم ۱۲ درصدی در مجموع واردات این اتحادیه داشته است. بر همین اساس، تراز مثبت یا مازاد تجاری اتحادیه اروپا در مقابل آمریکا در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ با جهش ۱۴۹.۳ درصدی از ۶۰.۹ به ۱۵۱.۸ میلیارد یورو رسیده است. بر اساس مطالعه یورواستات که در فوریه ۲۰۲۴ منتشر شد، آلمان (۱۵۷.۷ میلیارد یورو)، ایتالیا (۶۷.۳ میلیارد یورو) و ایرلند (۵۱.۶ میلیارد یورو) سه صادرکننده بزرگ اتحادیه اروپا به ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ بودند. آلمان همچنین بزرگترین مازاد تجاری با آمریکا (۸۵.۸ میلیارد یورو) را پس از ایتالیا (۴۲.۱ میلیارد یورو) دارد. آلمان بیشترین آسیب را خواهد دید، پس از آن ایتالیا به عنوان دیگر قدرت صنعتی اروپا انتظار میرود بیشترین آسیب را از این تاثیر ببیند.
گلدمن سکس بانک چند ملیتی سرمایهگذاری، مینویسد: «ما برآورد میکنیم که اثرات منفی عدم قطعیت سیاستهای تجاری در آلمان نسبت به سایر نقاط منطقه یورو بیشتر باشد که نشان دهنده گشودگی بیشتر و وابستگی آن به فعالیتهای صنعتی است.»این گزارش تاکید دارد که بخش صنعتی آلمان در مقایسه با سایر اقتصادهای بزرگ منطقه یورو مانند فرانسه، در برابر اختلالات تجاری آسیب پذیرتر است. شوکهای اقتصادی اضافی ناشی از انتخاب مجدد احتمالی آقای ترامپ شامل افزایش تقاضای خارجی آمریکا به دلیل کاهش مالیاتها و خطر تشدید شرایط مالی ناشی از تقویت دلار است. با این حال، گلدمن سکس معتقد است که مزایای یک سیاست مالی آزادتر آمریکا برای اقتصاد اروپا اندک خواهد بود و تنها میتواند به افزایش ۰.۱ درصدی تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا منجر شود.در نتیجه، انتخاب مجدد احتمالی ترامپ میتواند پیامدهای اقتصادی منفی بیشتری برای اروپا به همراه داشته باشد، عدم قطعیتهای تجاری را تشدید و بارهای مالی و دفاعی جدیدی بر این قاره تحمیل کند.