آمارها از افزایش تعداد فقرا خبر میدهند، فقر مطلق به رغم وعدههای دولت سیزدهم رفع نشده و ساخت مسکن برای محرومان به سرانجام نرسیده. این گوشهای از پازل شکل گرفته در دهههای اخیر است که به مرور خود را بر سر سفره مردم، درمان و سلامت آنها و به تبع آن در رفاه عمومی کشور نشان داده است. اما سوال اینکه عمده دلیل این ضرباهنگ ناموزون در روند اجرایی کشور چیست؟ در این باره باید دو نکته اساسی و مهم را مورد اشاره قرار داد. نخست اینکه در ایران احزاب منسجم و متشکل نداریم. آنچه که به عنوان چپ و راست، لیبرال و نهادگرا یا نئولیبرال و جریان سوم از آن یاد میکنیم نه ریشههای فکری با آبشخور سیاست حزبی دارد و نه تفکر غالبی را در خود جا داده است. بیایید نگاهی به اعوجاج و تفکرات لرزان گروهها را با یکدیگر مقایسه کنیم. راستها که به دو گروه محافظهکار معتدل و تندرو تقسیم شدهاند نه تنها مانیفست اقتصادی منحصربفردی ندارند بلکه در میان خود دیدگاههای متضادی را عرضه میکنند. در انتخابات اخیر محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی به عنوان نامزدهای جدی این طیف هر یک اندیشه متفاوتی را بیان کردند. اینکه در جزئیات هر طیف سیاسی میتواند تئوریها و نظریات متعددی داشته باشد محل بحث نیست، بلکه موضوع اساسی این است که این دو نامزد اصولگرا در اقتصاد آزاد و اقتصاد دولتی با یکدیگر در جدال نهانی بودند. همه مردم این دو نامزد را به واسطه برآمدن از راست سیاسی همنوا میدیدند، اما نگاه قالباف و جلیلی از بنیان با هم فاصله داشته است. در این میانه مسعود پزشکیان به رغم شعارهایی مانند محرومیت زدایی و ریشهکنی فقر و عدالتخواهی، لیبرالترین راهها را برای بهبود اقتصاد عرضه کرده بود. حالا بحث فقط بر سر این نیست که چه کسی با چه ایدهای پا به میدان نهاده و چه تفاوتهای ماهوی با خاستگاه تفکرات راست و چپ در اقتصاد دارد، بلکه موضوع اصلی اینکه هیچیک از نامزدها برخاسته از یک تفکر حزبی نبودند. این معضل موجب شده در انتخاب کابینه چهاردهم، همچون کابینه یازدهم، دوازدهم و سیزدهم شاهد بحث بر سر انتخاب وزرایی باشیم که در طیفهای مختلف سیاسی و اقتصادی قرار است سکان اجرایی کشور را به دست بگیرند. نبود تفکر حزبی و گرایش اقتصادی روشن از معضلاتی است که همواره مردم را در انتخاب، مسئولان را در اعلام برنامه و کابینهها را با تزلزل در تحقق برنامهها رو به رو کرده است. به نظر میرسد دولت پزشکیان به عنوان دولتی فراجناحی که قرابتهایی با اصلاحطلبان و میانهروها دارد میتواند با تقویت تحرب در کشور و فعالسازی نهادهای مدنی و سازمانهای غیر دولتی سر و شکل جدید به سیاست در کشور بدهد. این مهم در صورت رسیدن به یک نتیجه اولیه راه آینده را برای انتخاب صحیح و آگاهانه مردم هموار خواهد کرد.
حمید میرزایی نژاد (صاحب امتیاز)