البته این نگاه همچنان وجود دارد که تنها با تکیه بر توان داخلی و دور زدن تحریم میتوان به مسیر ادامه داد. در مقابل این تجویز و نسخهپیچی طیفهای اقتصادی و سیاسی اصولگرا واقعیتهایی وجود دارد که هشدار دهنده است. یکی از مهمترین موضوعات در این ارتباط، کاهش طبقه متوسط در ایران است که آمارها و ارقام منتشر شده از سوی مراکز پژوهشی و رسانهها تصویر قرمزی از یک مخاطره را نمایش میدهند.
فراز و نشیب معنادار آمارها
براساس بررسیهای انجام شده در یک پژوهش طبقه متوسط در ایران سالانه ۱۱ درصد کوچکتر شده است. این کاهش البته در یک بازه زمانی مشخص معنادار و پرمفهوم است. از سال ۷۵ که طبقه متوسط در ایران حدود ۳۰ درصد بوده است تا سال ۷۹ که این میزان به ۳۵ درصد رسید مولفههای موثر بر رشد این طبقه تحت تاثیر مسائل جنگ و تهنشین شدن عوامل مهم شرایط جنگی در حال خاموش شدن بود. این روند با آمدن سید محمد خاتمی به کرسی قدرت و پا گرفتن اصلاحات در دوران ریاستجمهوری او که تحت تاثیر گفتوگوی تمدنها و بهبود روابط خارجی سرعت رشد طبقه متوسط را افزایش داد، تا سال ۲۰۱۲ و آغاز تحریمهای هستهای ایران ادامه یافت.به عبارتی از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۲ سیر صعودی طبقه متوسط ایران استمرار طبیعی و توسعه یافتهای را نشان میدهد. اما بعد از این دوره آثار تحریمها مشخص شده و شرایط تحریمی موجب شد که طبقه متوسط در ایران در حال افول باشد. در همین حال است که در آخرین آمار منتشر شده از ضریب جینی در ایران و ادعای مراکز آماری درباره کاهش شکافهای درآمدی در کشور تردیدهای زیادی به وجود آمده و بسیاری از کارشناسان معتقدند که این بهبود در ضریب جینی به معنای ایجاد برابری و کاهش فقر نیست، بلکه توزیع عادلانهای از فقر است که در حال تشدید است. گرچه در سالهای گذشته دولتها سعی کردند با سوبسیدهای نقدی و یارانهها کمی از شتاب این ریزش در طبقات متوسط به پایین را کاهش دهند اما کاهش از ارزش پول ملی و افول درآمدها نسبت به ارزش واقعی دلار دراقتصاد، همچنین کاهش قدرت خرید در دهکهای میانی درآمدی موجب شد متوسطها تسلیم شرایط شوند و یا برخی از آنها مهاجرت را ترجیح دهند.
تشدید بحران نقدینگی و افزایش واسطهگری
این مسئله از آن جهت مورد بجث قرار میگیرد که یکی از مهمترین عوامل تشدید بحران در طبقات متوسط ایران به موضوع تکراری تحریم و نحوه تاثیر آن بر این قشر پر اهمیت بازمیگردد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که ضربه کاری بر پیکره این بخش وارد شده و ریزش این افراد به لحاظ اقتصادی ممکن است در آینده مشکلاتی را در حوزههای مطالبه گری و میانجیگری در جامعه ایجاد کند. در همین زمینه اقتصاددانان معتقدند که میانهنشینهای دهکهای درآمدی در چرخش چرخهای حکمرانی خوب موثرند و نبود آنها میتواند رونق اقتصادی و گردش مناسب نقدینگی در جامعه را دچار معضلاتی کند. این طبقه به دلیل تفکرات فرهنگی نزدیک به گرایشهای توسعهای در کشور نه در گروه واسطههای اقتصادی قرار میگیرند که به سفتهبازی و خرید و فروش سودآور روی بیاورند و نه در گروه فقیر جامعه قرار میگیرند که بتواندد بر معیشت خود هزاران راهکار داشته باشند. کارگران ماهر، اقشار فرهنگی و متخصصانی که در این گروه قرار گرفتهاند نگرشهای متناسب با روند عادی رونق اقتصادی را میپسندند و در حالت انقباضی ممکن است چسبندگی خود را به گروههای واسطه در اقتصاد افزایش دهند. نگاهی گذرا به دوران تحریمی مورد اشاره، یعنی از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹ نشان میدهد که افزایش افرادی که برای حفظ ارزش داراییهای خود به بازارهای موازی در حوزه طلا و سکه و بورس روی آوردهاند چنان افزایشی داشته که روند کنترل نقدینگی را برای دولتهای این دوره به یک بحران تبدیل کرده است. از همین روست که دولت با فروش اوراق با سودهای بالای ۳۰ درصد و ثبت نام خودرو و ارائه وامهای خرید سعی دارد این غول نقدینگی را حبس و مهار کند. این تغییر فرهنگی و اقتصادی در اندیشه خانوار طبقه متوسط نه تنها در حوزه اقتصادی موجب بروز ناهنجاری شده، بلکه در بخشهای اجتماعی و سیاسی نیز ناهنجارها را افزایش داده است. ادبیات اعتراضی و خاستگاههای فرهنگی و سیاسی این قشر در حال تبدیل شدن و دگرگونیهای منفی است.
تغییر روند اقتصاد با گشایش در سیاست خارجی
اما چرا طبقه متوسط مهم است؟ اگر بپذیریم که نقش طبقه متوسط برای رسیدن به توسعه، رشد اقتصادی و رونق کسب و کارهای خلاقانه در کشور بسیار اهمیت دارد، پذیرفتن تاثیر تحریمها از طریق کاهش درآمدهای نفتی، کاهش واردات و افزایش تورم که منجر به کاهش قدرت خرید و کاهش اندازه طبقه متوسط شدهاند، نیز ضرورت مییابد. بنابراین دولت پزشکیان هر استراتژی که برای وزارت خارجه داشته باشد باید با این لحاظ ضروری باشد که که امکان ادامه دور زدن تحریمها و استمرار این روند در اقتصاد ایران برای همیشه وجود ندارد. ضربههایی که بر پیکر طبقات اجتماعی از جمله طبقه حساس و میانهنشین و فقرا وارد خواهد آمد امکان بازیابی فرصتهای رشد اقتصادی را در آینده کمتر خواهد کرد. بنابراین فرصت تغییر در حوزه سیاست خارجی میتواند امکان رفرمهای اقتصادی و اصلاحات مورد نظر تیم پزشکیاان را فراهم کند. گرچه عراقچی در ارائه برنامههای خود اینگونه عنوان کرده که تعلقی به باند نیویورکیها یا مذاکرهکنندگان برجامی ندارد، اما سیاست گاهی بدون باند یا تفکر هم ناگزیر به انتخابهایی است که جایگزین بهتری ندارد. از سوی دیگر یکی از شعارهای مهم دولت پزشکیان رفع تحریم و ایجاد گشایشهای اقتصادی از مسیر مذاکره و گفتوگوست. این اولویتگذاری درصدر مطالبات مردمی نیز قرار گرفته است. موج اول ایجاد شده در کمپین انتخاباتی پزشکیان را ظریف ساخت و این ساخت هوشمندانه نشان داد که هنوز هم خاستگاه تغییر سیاست خارجی در ایران زنده است.