این مسئله در وهله اول هیچ ایراد ماهوی ممکن است نداشته باشد، چرا که کمک به دولت برای تحقق وعدهها در حالیکه انباشت تقاضای مسکن هم وجود داشته، در بسیاری از موارد قابل تحسین است. اما زمانی این مسئله تبدیل به یک کدورت سیاسی و اجتماعی میشود که وعدهها بنا بر شرایط زمانی و اقتضائات سیاسی مطرح شده و بیشتر جنبههای تبلیغاتی پیدا میکند. دیروز هم در صحن علنی شورای شهر همین مباحث طرح شد و یکی از اعضا با انتقاد از زاکانی ایجاد توقع و انتظارات در مردم را ایراد اساسی رفتار شهرداری تهران دانست و خواستار پاسخگویی شهردار تهران شد. اما پاسخ شهردار تهران به این سوال قابل تامل بود. او با بیان اینکه ساخت مسکن وظیفه شهرداری تهران نیست و دولت باید این تعهد را پیگیری کند از زیر بار یک وعده و تعهد گذشته خود شانه خالی کرد.اگر فرض را بر این بگیریم که ساخت مسکن فقط در حطیه اختیارات دولت است یا اینکه دولت باید در این حوزه امور را به دست بگیرد، این سوال مطرح میشود که برگزاری مراسم کلنگزنی و ایجاد قرارگاه ساخت مسکن در شهر تهران با چه اهدافی و با چه نیتی انجام شده و شهرداری تهران چرا همان زمان اعلام نکرده که مسئولیتی در ساخت مسکن ندارد؟ سوال دیگر اینکه پاسخ مطالبات ایجاد شده برای مردم را چه کسی بدهد و چطور میتوان به اعتماد مردم در آینده امیدوار بود؟ البته این رشته سر دراز دارد و فقط مختص شهرداری تهران و شهردار فعلی نیست، چرا که ایجاد تعهد و دادن وعده در ایران به یک امر معمول و بدون نظارت و لزوم پاسخگویی تبدیل شده است. در همین باره دولت گذشته وعده ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال را داده بود، اما در نهایت نه آماری از این شعار در عمل وجود دارد و نه کسی از کابینه دولت سیزدهم میپرسد که نتیجه این وعدهها چه بود. آن سوی ماجرا اما وضعیت وخیم و بحرانی مسکن در کشور به جایی رسیده که گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس به صراحت اعلام کرده فقر مسکن و پدیده افراد همیشه مستاجر در ایران به گونهای است که ایرانیان با دوشغل تمام وقت هم هیچگاه قادر به خرید خانه نخواهند بود. با این اوصاف وعده دادن در قبال یک نیاز آرمانی و ضروری به مردم حتی اگر در حیطه مسئولیت یک نهاد وسازمان هم نباشد، مسئولیتزا و سوالبرانگیز است. سازمانهای نظارتی در این زمینه کوتاهی میکنند و دست مردم هم کوتاه است. بنابراین بازار وعده دادن همچنان داغ شده و نهادها و سازمانهای مختلف در شرایط سیاسی و در بزنگاههای جناحی خود را طرفدار مردم و منافع کمدرآمدها در شهر معرفی میکنند، کلنگزنی راه میاندازند، تبلیغات میکنند اما در نهایت معلوم است که هیچ کاری از پیش نمیبرند، جز اینکه مطالباتی انباشته ایجاد کردهاند. به نظر میرسد این رویه مخاطرهآمیز و اعتمادسوز نیازمند رویکرد همه جانبهای در سیستمهای اجرایی و نظارتی است تا ممانعت از بیان وعدههای بیحاصل تبدیل به یک نهضت شود.
جعفر رضایی-مدیر مسئول