هر دو بر این عقیدهاند که باید اقتصاد و معیشت مردم بهبود یابد؛ چه آنان که از شرایط فعلی دفاع میکنند و چه آنها که منتقد جدی هستند. با این وجود حلقه گمشده مناظرات سیاسی و اقتصادی روزهای گذشته، نقشه راه روشنی است که باید کاندیداها ارائه دهند. وعده دادن و کلیگویی در میان نامزدها تا جایی پیش رفته که برخی نامزدها به وعده دادن برای پولپاشی و تک نرخی کردن بنزین هم روی آوردهاند. آنهایی که وعده نمیدهند هم دو دستهاند؛ کسانی که تئوریپردازی میکنند و حرفهای مبهم دارند و کسانی که تخصصگرا هستند و نگاه روشنتری به مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارند. با این وجود یک نکته اساسی در بیان آسیبهای مناظره وجود دارد، اینکه همهجانبهنگری در سخنان نامزدها کمتر دیده شده است. طراحی مناظرات به گونهای است که خطکشیهای پررنگ و خطوط قرمز در بیان مشکلات و نقد شرایط با احتیاط زیادی مورد توجه است و تقسیم مسئله به اقتصاد، فرهنگ و اجتماع نیز به گونهای برنامهریزی شده که ارتباط معنایی حوزهها را از یکدیگر سلب کرده است.
به طور مثال در مبحث فیلترینگ دو مقوله مهم وجود دارد: نگاه سیاسی به موضوع که باید ابعاد آن مورد توجه جدی باشد و دیگری بعد اقتصادی مسئله که میتواند بیانگر چشمانداز فعالیتها و کسب وکار باشد. اما طرح این مسئله در مناظره و میزگردهای اقتصادی با نوعی اختلال رو به رو شد. موضوع فیلترینگ که مبنای سیاسی دارد از اساس مورد بحث قرار نگرفت. همه حاضران در رقابت سیاسی بدون ارائه راهکار صحبت کردند و تقریبا هیچیک از منظر منافع عمومی و سیاستهایی که این منافع را اصلا مورد توجه قرار نمیدهد سخن نگفت. موضوع کسب و کار یکی از بخشهای مورد آسیب فیلترینگ است و این آسیب در سبد هزینه خانوار و گردش مالی غیرقانونی و زیرزمینی توانسته در دو سال گذشته پولهای هنگفتی را از جیب مردم خارج کند. در همین حال نامزدها از بهبود معیشت و توجه به کارگران و بازنشستگان میگویند. بدیهی است نامزدها بدون نقشه راه در این مورد و شناخت توان خود در قدرت و سیاست نمیتوانند درباره هیچیک از این موارد وعده درست و قرین واقعیت به مردم بدهند. این مثال درباره ادعای نامزدها مبنی بر رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی و تورم تک رقمی نیز وجود دارد. هیچیک از کاندیداها نگفتند با این شرایط در اقتصاد و سیاست کشور نمیتوان امیدی به تحقق اهداف داشت. همه بر شیوهها اصرار داشتند. در حالیکه همین افراد در برنامههای توسعه ، در مسئولیتهای کلیدی کشور نتوانستند حتی ۳۰ درصد برنامهها را اجرایی کنند، چطور باید امیدوار بود که در دستیابی به اهداف برنامه هفتم موفق عمل کنند. از سوی دیگر مسائل امروز کشور کلاف پیچیده و درهم تنیدهای است که نیاز به تدبیر و تخصص عالی برای حل موضوعات دارد. از این رو نامزدهایی که بر تخصصگرایی تاکید کردهاند شاید واقعگراتر باشند، چرا که کابرد تخصص و شایستگی که در تجربه آمیخته است میتواند بزنگاههای مهم و دشوار را شناسایی و مشکلات را مرتفع کند. به هر ترتیب شکل و محتوای مناظرات به گونهای طراحی شده که شناخت دقیق نظرات و کاربردی بودن آنها آسان نیست. با این حال در این شرایط فقط میتوان به کسانی که اصرار بر تخصص دارند و دیدگاههای روشنتری در زمینه سیاست خارجی، اقتصاد، سلامت و آموزش ارائه میکنند اطمینان کرد. اینطور به نظر میرسد که در انتخابات هشتم تیرماه تخصصگراها در مقابل مسئلهگراها برتری داشته باشند، چرا که شرایط کشور میطلبد، بعد از طرح مسئله راهکارهای تخصصی و علمی ارائه شود.
حمید میرزاپی نژاد (صاحب امتیاز)