حتی برخی از اعضای مجمع تشخیص اینگونه اظهار نظر کردند که اگر دولت درخواست پیوستن را به مجمع ارائه دهد در دیدگاه اعضا تاثیرگذار خواهد بود. اما پایبند نگاههای جناحی برجام و مذاکره را گاهی به یک امر مذموم و گاهی به یک ضرورت تبدیل میکند. این در حالی است که اغلب نامزدهای انتخابات بر این عقیدهاند که سیاست خارجی ایران در دایره سیاستهای کلی نظام تعریف شده و هرگونه مذاکره برای احیای برجام و یا گشایش در این زمینه باید در قالب این ملاحظلات به پیش برود. اگر این گزینه طرح شده از طرف نامزدها را اصل بگیریم باید اینطور تصور کنیم که صورتبندیهای جناحی در این باره کمی اغراق شده و غیر معمول است. فرض کلی بر این است که حضور پشت میز هر مذاکرهای متناسب با شرایط بینالمللی و نیازهای داخلی صورت میگیرد. این دو مورد بیش از اصل مذاکره مورد بحث است. دعواهای سیاسی نیز بر همین مبناست که مورد چالش قرار گرفته، چراکه عدهای معتقدند هم سفره مردم کنترل شده و هم میز مذاکره ترک نشده و هم چرخ هستهای میگردد. روایت دوم این است که بدون برجام رشد اقتصادی، سرمایهگذاری و در نهایت سفره مردم آسیب دیده است. اگر نگاهی به آمارهای اقتصادی در زمینه تورم و شاخص فلاکت، همچنین فقیرتر شدن ایرانیان در سالهای گذشته بیندازیم، این نکته بدیهی برجسته است که اعداد و ارقام نشانههای خوبی از خود بروز ندادهاند. گرانی و تورم از یکسو مردم را برای تامین نیازهای روزمره دچار مشکل کرده و از سوی دیگر باعث شده مشارکت سیاسی و اقتصادی آنها در وضعیت عادی و رونق نباشد. اگر این روایت را بپذیریم، هرگونه گشایش سیاسی برای بهبود شرایط اقتصادی و معیشت فقرا یک ضرورت غیرقابل انکار است. اما اگر سخن گروه دیگر را مد نظر قرار دهیم که میگویند بدون برجام هم کشور اداره شد و سیاست خارجی با همسایگان نیز ما را از هرگونه مراوده با کشورهای اروپایی و آمریکا بینیاز کرد، باید مشکلات داخلی موجود را پای مدیریت ناکارآمد و غیر تخصصی بنویسیم، چرا که آمار و ارقام رسمی هم نشان از بهبود قابل توجه ندارند. در این صورت همه نامزدهای ریاستجمهوری که بالقوه میتوانند هفته آینده قدرت را به دست بگیرند با دو مسئله مهم و اساسی روبه رو هستند که هیچکدام صرفا بر دیگری ترجیح ندارد. نخست موضوع مدیریت کارآمد و متخصص در کشور و دوم تلاش جدی برای ایجاد گشایشهای اقتصادی از مسیر سیاست خارجی. موضوع مدیریت کارآمد را باید از شعارها و ستادهای انتخاباتی افراد رصد کرد و مسئله سیاست خارجی را نیز باید در جهتگیریهای نامزدها. فارغ از این موضوع باید گفت که چه پزشکیان در مسند باشد، چه قالیباف یا جلیلی، فرصت آزمون و خطا دیگر نیست. مردمی که در ۷ سال متوالی تورم بالای ۴۰ درصد را تحمل کردهاند منتظر یک منجی در اداره کشور هستند که بتواند با ایجاد اجماع ملی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، تحولی قابل لمس برای مردم ایجاد کند. این رئیسجمهور باید بتواند راههای ساده و نزدیکی برای بهبود سریع سفرههای مردم بیابد، چه از مسیر دیپلماسی و چه از مسیر شکست تحریمها. دیدگاههای سیاسی رقبای انتخاباتی هرچند اصالت جناحی دارد و مورد وثوق بخشی از مردم قرار گرفته، اما اجماع بزرگتری در مقابل همه آنها وجود دارد؛ اجماع مردم در اینکه رئیسجمهور دوره جهاردهم باید بتواند یه سرعت فضای اقتصادی کشور را تغییر دهد. این اجماع، فراجناحی است. سفره مردم نباید زیر سایه صورتبندیهای سیاست هایی قرار بگیرد که مستقیما با سفره مردم در ارتباط است.
حمید میرزاپی نژاد (صاحب امتیاز)