به گزارش خبرآنلاین، علی صوفی، وزیر دولت اصلاحات در پاسخ به این سوال که طیف سیاسیونی که در دولت گذشته فضا را به سمت خالص سازی بردند این روزها در مقابل هرگونه اقدام دولت جدید که چند هفته از شروع به کارش می گذرد صف آرایی می کنند، فاز اول انداختن چند وزیر پیشنهادی بود که موفق نبودند در فاز دوم هم انتصابات را زیر سوال می برند، خاستگاه سیاسی و فکری این طیف را کجا می دانید؟ گفت: یک تفکری از ابتدای انقلاب درباره جمهوری اسلامی وجود داشت، مبنی بر اینکه عدهای به حکومت اسلامی معتقد بودند، الان آنها در جبهه پایداری متمرکز شدند و همه تلاش آنها این است که بتوانند همه قوا را در دست خودشان بگیرند، به ویژه بعد از مجلس، تمام تلاششان این بود که قوه مجریه را در دست بگیرند که ناکام ماندند.
جبهه پایداری قائل به حکومت اسلامی است نه جمهوری اسلامی
صوفی ادامه داد: آنها ابتدا در طیف اصولگرایی ظاهر شدند و به نام اصولگرایی به میدان آمدند اما بعد اصولگراها هم متوجه نیت اینها شدند، به این معنی که اینها قائل به جمهوری اسلامی نیستند و هوای حکومت اسلامی را در سر دارند، لذا از آنها فاصله گرفتند و شکاف عمیق و مشخصی میان اصولگرایان و جبهه پایداری به وجود آمد. اینها در دولت سیزدهم همه تلاش خود را کردند و با وجود اینکه خود رئیسی متعلق به جبهه پایداری نبود اما او را به نحوی کنترل کردند و نیروهای خود را در دولت رئیسی در حدی کاشته بودند که میتوان گفت دولت رئیسی، دولت جبهه پایداری شده بود اگرچه باز هم تاکید میکنم که رئیسی هیچ سنخیت فکری با اینها نداشت اما از حسن نیت او و بعضی ضعفهایی که وجود داشت، حداکثر استفاده را کردند و دولت را در اختیار گرفته بودند. اما همین مسئله باعث شده که با وجود اینکه دولت رئیسی برخاسته از جریان اصولگرایان بود، اما چهرههای سرشناس این جریان به شدت با این دولت مخالف بودند.
انجمن حجتیه در قالب دولت سایه باورهای غلطی را به رئیسی دیکته میکرد
این فعال سیاسی گفت: قبل از انقلاب دو سازمان خطرناک از این نظر که اسلامی انحرافی بودند، وجود داشت که یکی از آنها سازمان مجاهدین خلق بود که بعد به سازمان منافقین نامگذاری شد و دیگری انجمن ضدبهایت بود که به انجمن حجتیه نامگذاری شد و اینها هنوز باقی هستند، اگرچه امام مخالفت خود را با اینها اعلام کرد و به رئیسشان یعنی حلبی، دستور داده بود که جمع شوند اما زیرزمینی شدند و جمع نشدند و منتظر ماندند که فضا آماده شود و مجدداً روی کار بیایند و این کار را انجام دادند.
وی افزود: اما با همه این اوصاف مردم به پیام رهبری اعتماد کردند و مشارکت کردند البته ۵۰ درصد مشارکت نکردند که خودش نقطه ضعف و بحرانی است. بنابراین این جریان که قبل از انقلاب شکل گرفته بود به نام دولت سایه اقرار کرد که پشت سر دولت رئیسی بود و به عنوان دولت سایه نظرات خود را اعمال میکرد. از طرفی شهید رئیسی به تنهایی آن توان را نداشت که بخواهد نظرات آنها را تجزیه و تحلیل کند و تسلیم نشود، از آن طرف با توجه به اینکه دولتش هم تابع آنها بود، بنابراین متاسفانه اینها به عنوان دولت سایه مواردی را به رئیسی دیکته کردند و باورهایی را به او القا کرده بودند که از نظر کارشناسی بسیار غلط بود برای نمونه آقای رئیسی در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود گفت من دولت را با تورم ۶۰ درصد تحویل گرفتم، همان موقع که این جمله را شنیدم در گوگل جدول تورم سالانه را جستجو کردم و مشاهده کردم که زمان تحویل دولت به رئیسی تورم ۳۸ درصد بود نه ۶۰ درصد. بهرحال آمارهای غلطی به آقای رئیسی میدادند و او هم آنها را عنوان میکرد. این آمارها را یا دولت باید ارزیابی میکرد که این کار را انجام نمیداد، چون از آنها بود و یا خودش باید توان این کار میداشت که این توان را نداشت.
اعضای جبهه پایداری دستبردار نیستند و میخواهند پزشکیان را محدود کنند
صوفی ادامه داد: اعضای جبهه پایداری الان هم دست بردار نیستند، اینها تلاش خود را کردند که مدیریت پساانتخاباتی را اعمال کنند به این ترتیب که پزشکیان را به نوعی محدود و محصور کنند تا جایی که او مجبور شود دولتی را انتخاب کند که با خودش همراه نباشد و در واقع دولت اینها باشد. به عبارت دیگر چون مجلس را در اختیار داشتند و کنترل میکردند در راستای در دست گرفتن قوه مجریه حرکت میکردند اما تاکیدات رهبری منجر به این شد که نتوانند این کار را انجام دهند. در نهایت میخواستند با انداختن چند وزیر اعمال قدرت کنند، که در این زمینه هم موفق نشدند. اما چون اینها هنوز حضور دارند و حتماً به دولت سایه اعتقاد دارند بنابراین همه تلاش خود را خواهند کرد که در مرحله به مرحله به انتصابات دولت نفوذ کنند، حضور داشته باشند و نیروهای خودشان را به صورت آشکار و پنهان در دستگاههای اجرایی نفوذ بدهند، لذا باید متوجه این خطر بود و هم پزشکیان و هم دولت باید مراقب باشند که از چه کسانی استفاده میکنند.
اصولگریان بیشتر از اصلاحطلبان برای جلوگیری از مقاصد تندروها فعالتر هستند
وی در پاسخ به این سوال که با توجه به اشاره شما در مورد شکاف میان اصولگرایان، در حال حاضر طیف عقلای اصولگرا به دولت نزدیک شدند، به نظر شما این همراهی در راستای کنترل تندروها است و یا هدف دیگری دارند؟ گفت: مواردی که مشاهده کردم، باور کردنی نبود و اظهاراتی که از چهرههای شاخص اصولگرایان شنیدم واقعا برای من باور کردنی نبود. بنده مشاهده کردم که اصولگرایان دراین زمینه از اصلاحطلبان حساستر هستند و برای جلوگیری از مقاصد و برنامههای تندروها فعالتر هستند. بنابراین معتقدم عقلای اصولگرا چه از طیف قالیباف و چه طیفهای دیگر که در حاکمیت حضور دارند، خطر تندروها را احساس کردند، در نتیجه تضادی که با اصلاحطلبان داشتند را کنار گذاشتند چراکه در بسیاری مواقع مواضع آنها با اصلاحطلبان یکسان است، یعنی آنها ه نگران هستند و موضع اصلاحطلبان هم همین است و هر دو طیف خطر جدی را احساس میکنند که باید این خطر را دفع کنند.
وی ادامه داد: لذا نظر من این است که در حال حاضر نه تنها اصلاحطلبان بلکه اصولگرایان معتدل هم این خطر را احساس کردند، بنابراین در اولویت اول میخواهند تندروها را کنترل کنند و اگر نتوانند کنترل کنند، مقابل آنها جبهه بگیرند.
صوفی در پاسخ به این سوال که به قضیه نفوذ تندروها در دستگاهها که اشاره کردید، با این نفوذی که در دستگاهها دارند میتوانند دردسر جدیدی برای دولت ایجاد کنند؟ گفت: حتماً مزاحمت خواهند داشت اما اینکه بعید میدانم که بتوانند مانع ایجاد کنند چراکه من حمایت رهبری را پشتسر پزشکیان میبینم که این نقش تعیینکنندهای دارد و مانع جدی بر سر راه تندروها است. بنابراین شرایط فعلی به این ترتیب و قطعاً میدانم که مجلس بعدی دست تندروها نخواهد بود و مجلس سیزدهم قویتر و نزدیکتر به اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان خواهد بود.وی در پاسخ به این سوال که برخی از تندروها کلمه وفاق را برابر نفاق قرار میدهند و به عبارتی خودشان را معیار انقلابی بودن، قلمداد کنند، این افراد میتوانند فضا را به سمت حاشیهسازی از جنس حاشیهسازی کفن پوشان و دلواپسان در دوره خاتمی و روحانی، هدایت کنند؟ گفت: خیر، نمیتوانند. تفاوت پزشکیان با روسای جمهوری مانند روحانی و خاتمی این است که او هیچ زاویهای با رهبری ندارد، یعنی در نظر و عمل همه تلاشش بر این است و توانسته اعتماد رهبری را جلب کند، به این معنا که هیچ زاویهای رهبری ندارد و دقیقا خودش را با رهبری هماهنگ میداند، البته این به معنای انقیاد نیست، بلکه به این معنا است که از نظر معرفتی و شناختی با رهبری سنخیت دارد و از نظر معرفتی با هم به تفاهم رسیدند که فضای کشور را به سمتی ببرند که شاخصهای حاکمیتی مثبت شود یعنی بتواند اعتماد از دست رفته مردم نسبت به حاکمیت را احیا کند و در روشها هم باهم به نتیجه رسیدند و اگر اختلاف روشی باشد، به نظر میرسد فضای بین رئیس جمهوری و رهبری گفتگو است.بنابراین هیچ مجالی برای حضور کفنپوشان و جریانهایی که در دوران ریاست جمهوری خاتمی و روحانی مشاهده کردیم، نخواهد بود.